آینده ما دست کیست؟

مسئولیت پیشرفت ما با کیست؟ ابزار پیشرفت ما دست کیست؟ فرق نمیکند که آرزو، هدف یا نیازمان و مشکلات رسیدن به آنها چیست- کارافزائی، کاهش صدمات زلزله، بهبود کشاورزی یا تولید ملی. در این قرن بیست ویکم که مردم مترقی و دولتهایشان مسئولیت پیشرفت خود را قبول کرده، ابزار حل کردن مشکلات خود را ابداع و با تولید آنچه میخواهند آینده ای امن برای فرزندان خود باقی میگذارند، مسئولیت پیشرفت ما با کیست؟ ابزار پیشرفت ما دست کیست؟ آیا فرد فرد ما میتوانیم، در هر موقعیتی، سهم فردی خود از مسئولیت رسیدن به هدفهایمان را قبول کرده، و دستی در برآوردن احتیاجات جامعه و ساختن آینده آن داشته باشیم؟ مطالعه بیشتر در ادامه مطلب... مرز اشتراک مسئولیت فردی و عمومی – اگرچه فرهنگ، سیاست، منابع و دیگر خصوصیات یا وقایع تاریخی و حتی ساعت به ساعت جوامع ممکن است با هم تفاوت بسیار داشته باشند، ولی (آگاهانه یا ناخودآگاه) در تمام تاریخ دلیل محوری پیشرفت جوامع: اول - پروراندن منابع انسانی و طبیعیشان (یعنی بالا بردن تکنولوژی)، و دوم - چگونگی استفاده آنها (مانند جدول اولویتها و درگیر کردن اکثریت در پیشرفت و منافع) بوده است. با کمی دقت به اطراف خود این اصول را حتی در زندگی خود و دیگران نیز به سادگی میتوانیم ببینیم. اگر شخصی سالهای لازم برای مهندس شدن صرف کرده و مهارتهای لازم بدست آورده باشد، او میتواند ساختمانی مهندسی با اصول ضد زلزله بسازد (پروراندن منابع انسانی و طبیعی). و هند توانست برنامه های چند ده ساله صنعتی-علمی خود را با مردم گرسنه و فقیر خود پیش ببرد، چون در اولین برنامه های پنج ساله اش الویت را به پیشبرد کشاورزی داد و توانست اکثریت مردم خود را با قیمتهای ارزان خوراک تولید داخلی از گرسنگی بدور نگه دارد (چگونگی استفاده از منابع انسانی و طبیعی)، و نتیجتن برای چندین دهه بعد توجه و اشتیاق آنها را روی پیش بردن تکنولوژی صنعتی-علمی و مدیریت تمرکز دهد. پس به درجه ای که یک فرد، به درجه ای که یک گروه یا دولت منابع انسانی و طبیعیش را بپروراند و الویتهای لازم را دنبال کند، آن فرد، گروه یا کشور قادر به حل کردن مشکلات پیچیده تر و در نتیجه رسیدن به اهداف والاتر خود خواهد شد. اجازه بدید که این مفاهیم را مختصرا تعریف کنم. (در این مقاله واژه هائی مانند پیشرفت، خواسته، آرزو، نیاز و از این قبیل همه به مفهوم “هدف” استفاده شده اند.) منابع طبیعی – شامل همه هدایای خدادادی است که به ما تعلق گرفته و در دریا، آسمان، زیر و روی زمین مان وجود دارند، مثل مرغ و ماهی و دام و زنبور، سنگ و فلزات و نفت و گاز، جنگل و گیاهان، آب و باد و خاک و خورشید و غیره که بطور طبیعی در اطراف ما وجود دارند. اگر مثلا پنبه، گندم، آهن و شن سلیکان را پرورش بدهیم و از آنها نخ و لباس، نان و ماکارونی، تیرآهن و کج بیل ساخته و از شن سلیکان در ساخت مدارهای مجتمع در کامپیوتر استفاده کنیم، ما در جهت رفع نیازها و اهدافمان در این منابع خام تغییر بوجود آورده ایم. پس پروراندن منابع طبیعی یعنی بوجود آوردن تغییر در آنها برای رفع نیازها یا اهدافمان. منابع انسانی – منابع انسانی از طرفی تعداد (یا کمیت) افراد قابل استخدام (ماهر یا غیرماهر) در مشاغل مختلف است. و از طرف دیگر خصوصیات (یا کیفیت) این جمعیت است، مثل سطح تکنولوژی یا فنآوری آنها، نوع مهارتهایشان، درجه تحصیلات و غیره، باضافه خصوصیات شخصیتی مثل درجه علاقه و انگیزه برای پیشقدم شدن، قبول چالش و پیگیری، (و یا بالعکس) درجه ترس، بیمیلی یا خود را مجاز نشماردن. ولی نکته مورد نظر پروسه (فرایند) یا چگونگی ترکیب یا ملحق شدن این دو پدیده و بوجود آوردن فناوری یا تکنولوژی است. به این ترتیب که: مشخص کردن هدف این فرایند را آغاز میکند- تصور کنید که مثلا میخواهید غذائی بپزید یا سازمان یا فروشگاهی را بگردانید. مشخص کردن هدف و قبول مسئولیت رسیدن به آن (که اغلب بصورت ذهنی و روحی انجام میگیرد) شخص را در مسیر درگیر شدن با محیط قرار میدهد (آشپزخانه با مواد خوراکی و سازمان یا فروشگاه با افراد و پروژهها). وقتی شخص درگیر کار(شروع به پخت و پز یا مدیریت سازمان) شد، بین شخص و مفعول (مواد یا موضوع، اجناس و افراد) فعل و انفعالاتی بوچود میآید که باعث درک عملی، تنگاتنگ و عمیق شخص از خصوصیات خود، خصوصیات مفعول، و خصوصیات کنش و واکنشهای بین آنها و محیط یا سیستم میشود (عطر و طعم و مواد و آیا بهم میخورند، زمان و حرارت لازم برای پختن، اخلاق و قابل انعطاف بودن مدیر یا مشتری، کاربری جنس و پروژه و غیره)، و طبیعطن به مشکلات موجود (در راه رسیدن به هدف) پی میبرد. در اینجا است که در اثر همه این آگاهیها و تعدیل و تطبیق کردنها شخص ابزار و متدهای لازم برای حل کردن مشکلات موجود را ابداع و اختراع کرده (دانش عملی یا فناوری) و نهایتن به هدف دست میآبد. خلاصه این پروسه به این ترتیب است: ۱) مشخص کردن هدف: تولید کامپیوتر، کاهش صدمات زلزله، بهبود کشاورزی، مدیریت اقتصادی و غیره ۲) قبول مسئولیت و پیشقدم شدن: - در گیر شدن با محیط و روی موضوع و مواد کارکردن – در جهت رسیدن به هدف ۳) تولید فناوری یا دانش عملی: درگیر شدن در فعل و انفعال بین منابع انسانی و طبیعی - متوجه خصوصیات هدف و منابع شدن - متوجه خصوصیات و کمبودها (خود و رابطه و سیستم) شدن - تعدیل و تطبیق کردنها و بهبود دادن کمبودها و مهارتها - قادر شدن و پیدا کردن توانائی ابداع و اختراع ابزار و متدهای لازم برای حل مشکلات پیش آمده - پیگیری، تلاش، سخت کار کردن و به هدف رسیدن - (جشن گرفتن!!!) پس صرفنظر از اینکه انگیزه یا ایده از کجا ناشی میشود (فرد، گروه یا دولت)، مشخص کردن هدف، دست به عمل زدن و شخصن درگیر شدن در حل مشکلات موجود در مسیر است که باعث پروراندن انسانهائی با تکنولوژی بالاتر، در عین پروراندن منابع طبیعی، و رسیدن به اهداف میشود. به گفته ای دیگر پروراندن منابع انسانی و طبیعی یک پروسه و فرایند دینامیک است که از هر گونه انگیزه ای (فردی، دولتی، اجتماعی، اقتصادی، تجاری، سیاسی، هنری و غیره) میتواند سرچشمه بگیرد. ولی شروع کردن این پروسه افراد را در یک دایره خود-باز-خوردی یا “فیدبک لووپ” قرار میدهد، که در آن پروراندن منابع طبیعی و انسانی باعث رسیدن به اهداف شده، و مشخص کردن هدف و قبول مسئولیت برای رسیدن به آن، ما را به پروراندن منابع طبیعی و انسانی، و در نتیجه بالا بردن تکنولوژی و پیشرفت میرساند. این دو مثال میلیونها سال از هم جدا هستند ولی اتوماتیک بودن این دایره خود-باز-خوردی رشد یعنی درگیر عمل شدن و به هدف رسیدن را بخوبی نشان میدهند. انسان عصر حجر را در نظر بگیرید که بر اثر انگیزه رفع گرسنگی (هدف) با محیطش درگیر شده و متوجه میشود که باید حیوانات را شکار کند. پس به مشاهده و کنکاش در عادات حیوانات اطراف خود و چیزهائی که با آنها بتواند اسلحه ای برای شکار بسازد (سنگ، استخوان، چوب) مشغول میشود، و در اثر این کنجکاوی و درگیر شدن مهارت در ساختن ابزار پیدا کرده (پروراندن منابع طبیعی) و مهارت در شکار (پروراندن منابع انسانی) و رفع گرسنگی خود پیدا میکند. (تصویر ابزار ۸۰۰۰-۱۰۰۰ سال پیش از میلاد پیدا شده در منطقه لرستان) یا میلیونها سال جلو بیائیم، وقتی که یکی از مخترعین اولین “اسپردشیت” (یا صفحه گسترده محاسبات کامپیوتری)، دن-بریکلین، دانشجوی کارشناس ارشد مدیریت، در یکی از کلاسهایش مجبور بود که بصورت دستی محاسباتی طولانی با فاکتورهای زیادی را انجام دهد، به این انگیزه افتاد که باید راه کوتاهتر و سریعتری پیدا کند. این بود که با ایده “تخته سیاه الکترونیکی” شروع به خودآموزی کرده و با آزمایش و خطاهای یکساله، اولین نسخه نرمافزای اسپردشیت را ابداع کرد. ولی چون این نسخه خیلی قوی نبود و او مهارتهای بالاتری نداشت به سراغ یکی از آشنایانش – رابرت-فرنکستون که از دانشگاه MIT مهندسی علوم کامپیوتر داشت رفت، و یکسال بعد (در ۱۳۵۸/۱۹۷۹) با این همکاری نرم افزار پولساز “ویزی-کلک” را به بازار عرضه کردند. “ویزی-کلک” (مخفف برای “ماشین حساب قابل رویت”) اولین اسپردشیت موفق بود و وقتی روی کامپیوتر اپل-دو نصب شد دنیای محاسبات و آنالیز کردن داتا را زیرورو کرد- مثلا یک محاسبه بیست ساعتی را نیم ساعته انجام میداد. بعدها ماکروصافت مدل پیشرفته “اکسل” را از روی آن درست کرد. (تصویر ویزیکلک روی اپل۲) در چه شرایط و محیطی تکنولوژی تولید نشده، پیشرفت نمیکند یا همه گیر نمیشود – اجازه بدید یک نگاه مختصری هم به بعضی از عوامل منفعی که مانع بگردش افتادن این دایره خود-باز-خوردی پرورش منابع و پیشرفت میشوند بکنیم. ۱) وقتی که اهداف مشخص شده برای جامعه زیاد از حد ساده و ابتدائی است و سطح انتظارات از افراد را پائین بکه میدارد و آنها نیازی به چالش کردن خود و آگاهیهای خود پیدا نمیکنند؛ ۲) وقتیکه دلیل بالا بودن بیکاریِ، تولید نکردن و مشغول بودن اکثریت افراد درفعالیتهای ذهنی و خدماتی (اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تجارت بدون تولید) است؛ ۳) وقتیکه در بخشهای تولیدی-عملی (مثل صنعتی، کشاورزی، دانشگاهی و مالی) اکثریت در جهت کپی کردن یا سوار کردن قطعات ساخته شده توسط دیگران کار میکنند؛ ۴) وقتی که مسئولیت حل کردن مشکلات پیچیده و برآوردن احتیاجات زیربنائی (مثل ساختن فاضلاب، پروراندن تکنولوژی کاهش صدمات زلزله، ساختن کامپبوتر و ایجاد کارخانه جات تولید ماشینآلات کاپیتال و ماشین سازی) به دیگران کنترات شده یا آماده وارد میشوند؛ این باعث میشود که توانائیهای مردم در حد ساده و ابتدائی بماند. ۵) وقتی که بودجه و منابع لازم برای حمایت و تشویق اکثریت اهالی محلی و بومی برای رسیدن به اهداف تولیدی تخصیص داده نشده باشد. امیدوارم که جواب سوالاتی مثل مسئولیت پیشرفت ما با کیست؟ ابزار پیشرفت ما دست کیست؟ مقداری باز شده و مطالب گفته شده در این مقاله کمکی هر چند کوچک به شفاف شدن راه کرده باشند. (با تشکر از توجه تان اگر مایل بودید بیشتر در مورد تکنولوژی و نقش آن در اقتصاد بخوانید به مقاله “ربط ما چیست؟ ۴# فصل دوم در بلاگفای من مراجعه کنید.”



گزارش تخلف
بعدی